" LangLing "

English Language, Jokes, Facts, Etymology, Translation, etc

" LangLing "

English Language, Jokes, Facts, Etymology, Translation, etc

ادبیات عشق از قدیم تا امروز

از روزی که موجودات زنده آفریده شدند، رابطه نیز شکل گرفت. موجودات تک سلولی با خودشان رابطه دارند زیرا نر و ماده ندارند. آن ها برای تکثیر، خود را از وسط نصف می کنند. گیاهان برای این که با جنس مخالف خود رابطه داشته باشند، ناچارند با واسطه هایی مانند حشرات و برخی از پرندگان و جانوران دیگر رابطه داشته باشند. آن ها با شهد شیرینی که تولید می کنند، واسطه ها را به سوی خود جذب می کنند و گرده خود را به آن ها می چسبانند تا آن را به گیاهی دیگر ببرند و رابطه ایجاد شود. جانورانی مانند خروس و شیر و طاووس و... برای ایجاد رابطه خودنمایی هایی می کنند و به ماده می قبولانند که از بقیه هم جنس ها قوی ترند. انسان هم از قبل از تاریخ رابطه را ایجاد کرده. قدیمی ترین نوع بیان رابطه که با زبانی آشکار و بی پرده نوشته شده، متنی است مذهبی به نام "غزل غزل های سلیمان" که در تورات نوشته شده و البته این سلیمان همان سلیمان نبی نیست و عاشقی است که به سبک مردم سه هزار سال پیش، مشغول مخ نوازی محبوب خویش است. از این متن قدیمی در می یابیم که آن روزها نیز پسر و دختر نمی توانسته اند سر خود را بیندازند پایین و بروند باغ. در جایی از این متن که در صفحه هزار تورات چاپ شده، از قول دختر می نویسد: "کاش مثل برادر شیری من بودی که شیر مادرم را مکیده بودی. تا چون تو را بیرون می یافتم، می بوسیدمت و مرا رسوا نمی ساختند". یعنی تا همه فکر کنند تا برادر رضاعی منی.

اگر به ادبیات رابطه ای شاعران و نویسندگان خودمان نگاه کنیم، می بینیم هر چه زمان گذشته، انگار رابطه ها مخفیانه تر و شرمگینانه تر شده اند.

"منیجک ترمذی" شاعر قرن چهارم گفته گل دو رنگ را نگاه کن که شبیه عاشق و معشوقی است که روزی خلوت چیک تو چیک شده اند:

"یا عاشق و معشوق روز خلوت / رخساره به رخساره برنهاده"

مقایسه کنید با غزل غزل های سلیمان که روز روشن وسط خیابان چه آرزوها که نداشته اند!

تا اوایل قرن پنجم قمری شعرهای عاشقانه زیادی به دست ما نرسیده. از اوایل قرن پنجم شاعرها در زمینه ادبیات عاشقانه فعال تر شدند. یکی از آن ها عنصری است که در روزگار محمود و مسعود غزنوی می زیست. عنصری پولدارترین شاعر زمان خودش بود. این بیت از است:

"اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن / تا بر دو لبت بوسه زند چونش بخوانی"

این رباعی هم از اوست:

"در عشق تو کس پای ندارد جز من / در شوره کسی تخم نکارد جز من

با دشمن و با دوست بدت می گویم / تا هیچکست دوست ندارد جز من"

می بینید که شاعر برای اینکه بتواند رابطه برقرار کند، پیش همه کس از محبوبش بد می گوید تا همه از دور و بر او پراکنده شوند و خودش بماند و محبوبش.

ای جوان امروز از عنصری هزار ساله یاد بگیر!

ادامه اش را در پست بعد بخوانید...

ادبیات عشق از قدیم تا امروز

از روزی که موجودات زنده آفریده شدند، رابطه نیز شکل گرفت. موجودات تک سلولی با خودشان رابطه دارند زیرا نر و ماده ندارند. آن ها برای تکثیر، خود را از وسط نصف می کنند. گیاهان برای این که با جنس مخالف خود رابطه داشته باشند، ناچارند با واسطه هایی مانند حشرات و برخی از پرندگان و جانوران دیگر رابطه داشته باشند. آن ها با شهد شیرینی که تولید می کنند، واسطه ها را به سوی خود جذب می کنند و گرده خود را به آن ها می چسبانند تا آن را به گیاهی دیگر ببرند و رابطه ایجاد شود. جانورانی مانند خروس و شیر و طاووس و... برای ایجاد رابطه خودنمایی هایی می کنند و به ماده می قبولانند که از بقیه هم جنس ها قوی ترند. انسان هم از قبل از تاریخ رابطه را ایجاد کرده. قدیمی ترین نوع بیان رابطه که با زبانی آشکار و بی پرده نوشته شده، متنی است مذهبی به نام "غزل غزل های سلیمان" که در تورات نوشته شده و البته این سلیمان همان سلیمان نبی نیست و عاشقی است که به سبک مردم سه هزار سال پیش، مشغول مخ نوازی محبوب خویش است. از این متن قدیمی در می یابیم که آن روزها نیز پسر و دختر نمی توانسته اند سر خود را بیندازند پایین و بروند باغ. در جایی از این متن که در صفحه هزار تورات چاپ شده، از قول دختر می نویسد: "کاش مثل برادر شیری من بودی که شیر مادرم را مکیده بودی. تا چون تو را بیرون می یافتم، می بوسیدمت و مرا رسوا نمی ساختند". یعنی تا همه فکر کنند تا برادر رضاعی منی.

اگر به ادبیات رابطه ای شاعران و نویسندگان خودمان نگاه کنیم، می بینیم هر چه زمان گذشته، انگار رابطه ها مخفیانه تر و شرمگینانه تر شده اند.

"منیجک ترمذی" شاعر قرن چهارم گفته گل دو رنگ را نگاه کن که شبیه عاشق و معشوقی است که روزی خلوت چیک تو چیک شده اند:

"یا عاشق و معشوق روز خلوت / رخساره به رخساره برنهاده"

مقایسه کنید با غزل غزل های سلیمان که روز روشن وسط خیابان چه آرزوها که نداشته اند!

تا اوایل قرن پنجم قمری شعرهای عاشقانه زیادی به دست ما نرسیده. از اوایل قرن پنجم شاعرها در زمینه ادبیات عاشقانه فعال تر شدند. یکی از آن ها عنصری است که در روزگار محمود و مسعود غزنوی می زیست. عنصری پولدارترین شاعر زمان خودش بود. این بیت از است:

"اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن / تا بر دو لبت بوسه زند چونش بخوانی"

این رباعی هم از اوست:

"در عشق تو کس پای ندارد جز من / در شوره کسی تخم نکارد جز من

با دشمن و با دوست بدت می گویم / تا هیچکست دوست ندارد جز من"

می بینید که شاعر برای اینکه بتواند رابطه برقرار کند، پیش همه کس از محبوبش بد می گوید تا همه از دور و بر او پراکنده شوند و خودش بماند و محبوبش.

ای جوان امروز از عنصری هزار ساله یاد بگیر!

ادامه اش را در پست بعد بخوانید...

نوشته بود/ استاد رفت/ نوشتم: "غلط ننویسیم"/ استاد همیشه زنده است...

باقی همه اوست

استاد ابوالحسن نجفی درگذشت

استاد ابوالحسن نجفی از بزرگان عرصه زبانشناسی، فرهنگنویسی، وزن شعر فارسی، ادبیات تطبیقی و زبان، ترجمه و ادبیات فارسی در روزگار ما و یکی از تأثیرگذارترین افراد نسل خود در شناسایی و تربیت نویسندگان و پژوهشگران بود که کارنامه پربرگ و باری دارد.


آثار تالیفی او، «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، «وظیفه ادبیات»، «غلط ننویسیم (فرهنگ دشواریهای زبان فارسی)» و «فرهنگ فارسی عامیانه» است.


استاد نجفی همچنین ترجمههای متعددی دارد که این عنوانها هستند: شازده کوچولو (آنتوان دو سنت اگزوپری)، «شیطان و خدا» (ژان پل سارتر)، گوشهنشینان آلتونا (ژان پل سارتر)، ضدخاطرات (آندره مالرو)، خانواده تیبو (روژه مارتن دوگار)، بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه، بچههای کوچک قرن (کریستیان روشفور)، شنبه و یکشنبه در کنار دریا (روبر مرل)، کالیگولا (آلبر کامو)، ادبیات چیست؟ (ژان پل سارتر)، استادکاران (آرتور آدامُف)، همان طور که بودهایم (آرتور آدامُف)، پرندگان میروند در پرو میمیرند (رومن گاری)، ژان پل سارتر (هِنری پیر)، درباره نمایش (ژان پل سارتر)، نژاد و تاریخ (کلود لوی استروس)، نویسندگان معاصر فرانسه (برگزیده داستانهای کوتاه)، وعدهگاه شیر بلفور (ژیل پرو)، عیش و نیستی (تیری مونیه) و گمگشته (ژیل پرو).


درگذشت این استاد فرهیخته را به خانواده محترم ایشان و جامعه زبانشناسی ایران تسلیت عرض مینماییم

لطفا هر طور راحتید ننویسید!

دکتر فردین علیخواه

(جامعه شناس)

چند روز قبل با چند نفر از همکاران درباره سبک نگارش در ورقه های امتحانی صحبت می کردیم. همه اشتراک نظر داشتیم که هر سال وضع نگارش عجیب تر می شود. از معلمان دبیرستان هم این موضوع را شنیده بودم .
اینکه زبانِ نوشتن؛ محاوره ای، و غلط های املایی هم بسیار زیاد شده است. نکته جالب آنکه یکی از معلمان دبیرستان تعریف می کرد که وقتی به دانش آموز میگویم
به جای" اصلا" یا " اصلن" ننویس " اسن" ، پاسخ او آن بود که همه جا اینطور می نویسند. وقتی می پرسم منظورت از همه جا کجاست؟
می گوید: تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی
دوست دیگری تعریف میکرد که چون عمل نوشتن در این روزها فقط به تلگرام محدود شده است چند روز قبل در یک نامه اداری دچار تردید شده بود که بین " لطفا"، " لتفن" و "لودفن " کدام یک درست است؟
واقعیت آن است اگر همینطور پیش برویم در چند سال آینده زبان فارسی نابود خواهد شد. به این کلمات توجه کنید: "عحسن"، "کصافط"، "جک"، "این ب اون در"، "مصلا"، "عمانت" .
می بینید که هیچ قاعده مشخصی در بکارگیری این کلمات وجود ندارد.
مثلا "خواهش" به " خاهش" تبدیل می شود و " جوک" به " جک"!
بعضی ها " لطفا" را "لطفن" و بعضی ها هم" لدفن" می نویسند. می توان نوشتن " اینقد" به جای اینقدر یا "فک کنم" به جای فکر کنم را درک کرد ولی عحسن به جای احسن را نه.
یک مطالعه نشان می دهد که برخی از اعضا شبکه های اجتماعی چون حوصله استفاده از نشانگرهای تصویری(استیکرها) را ندارند سعی می کنند لوندی، شیطنت، شوخ¬طبعی و طنازی خود را با دست بردن در نحوه نگارش کلمات نشان دهند. کاش بتوانیم دقت کنیم و این کار را نکنیم. مسأله؛ بکار بردن کلمات بیگانه یا غیر بیگانه، نگارش فارسی یا فینگلیش نیست.
مسأله رشته رشته کردن شاهنامه فردوسی و آتش زدن آن و دیگر آثار ادبی و پریدن از روی آنهاست!


زبان فارسی

بر اساس نظریه ادیبان و زبان شناسان اروپایى در شهر برلین زبان فارسى زبان دوم کلاسیک جهان پس از زبان یونانى شناخته شده است که همه ویژگى هاى یک زبان کلاسیک را داراست. زبان هاى لاتین و سانسکریت در ردیف هاى سوم و چهارم آمده اند .
فارسى از نظر شمار و تنوع متل (ضرب المثل)، در میان سه زبان اول جهان جاى دارد .
دامنه و تنوع واژه هاى فارسى یکى از پر مایه ترین و بزرگترین زبان هاى جهان است . در کمتر زبانى فرهنگ لغاتى چون "دهخدا" در ١٨ جلد ویا فرهنگ "معین" در ٦ جلد دیده میشود .
زبان فارسى توانایى ساختن "٢٢٥" میلیون واژه را دارد که در میان زبانهاى گیتى بى مانند است .
زبان فارسی سیزدهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب است
زبان فارسى یک سده از لاتین و دوازده سده از انگلیسى جلوتر است .
از ده تا برترین شاعران جهان پنج تن آن فارسى زبان هستند .