" LangLing "

English Language, Jokes, Facts, Etymology, Translation, etc

" LangLing "

English Language, Jokes, Facts, Etymology, Translation, etc

English Idioms

under lock and key

Meaning: If something is under lock and key, it is kept in a very secure place.

 

elbow grease

Meaning: If something needs elbow grease, it needs a lot of hard physical work.

 

the jewel in the crown

Meaning: If something is the jewel in the crown, it's part of a group or set of similar things, and it's the best of them all.

 

caught red-handed

Meaning: If someone is caught red-handed, they are caught in the act of doing something wrong such as cheating or stealing.

 

jump down your throat | jump all over you

Meaning: If someone jumps down your throat, or jumps all over you, they strongly criticise you or scold you.

 

the year dot | the year one

Meaning: You can say "the year dot", or "the year one", when you're talking about a very, very long time ago.

 

a fair-weather friend

Meaning: A fair-weather friend is a person who will only be your friend when things are going well for you.

 

answer the call of nature

Meaning: If you answer the call of nature, you go to the toilet.

 

easy on the eye

Meaning: If something is easy on the eye, it is pleasant to look at.

 

under the table

Meaning: If something is done under the table, it's done secretly, usually because it's illegal or unethical.

 

kick the bucket

Meaning: If someone kicks the bucket, they die.

 

dirt cheap

Meaning: You can say something is dirt cheap if it costs very little money.

 

give the green light

Meaning: If you give something the green light, you give permission for it to be done, or allow it to happen.

 

par for the course

Meaning: If something is par for the course, it's what you'd expect it to be.

 

up a gum tree

Meaning: If you're up a gum tree, you're in trouble or have a serious problem. 

 

دکتر هرمز میلانیان



دکتر هرمز میلانیان (1316- 21آبان1393)

 

ارغوان!

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگست امروز؟

آفتابی است هوا؟

یا گرفته است هنوز؟

...

 

بزرگداشت مقام علمی استاد هرمز میلانیان

دکتر هرمز میلانیان، زبان‌شناس و مترجم آثار مارتینه، چهارشنبه ۲۱ آبان در پاریس درگذشت. دقت و وسواس علمی میلانیان زبانزد بود و دانش وسیعی که در حوزه‌ی زبان‌ و زبان‌شناسی داشت. میلانیان از پیشکسوتان گروه زبان‌شناسی دانشگاه تهران بود و شاگردان بسیاری تربیت کرد. به همت مرکز فرهنگی شهر کتاب و همکاری انتشارات هرمس و انتشارات فرهنگ معاصر، مجلس بزرگداشت مقام علمی میلانیان با حضور اصحاب فرهنگ و زبان‌شناسی و دوستان او در روز سه‌شنبه ۲۷ آبان ساعت ۱۴ تا ۱۶ برگزار می‌شود و دکتر ژاله آموزگار، دکتر محمدرضا باطنی، دکتر هوشنگ رهنما، دکتر کورش صفوی، پیروز سیار و علی‌اصغر محمدخانی درباره‌ی خدمات علمی دکتر میلانیان سخن می‌گویند.

 

 

پدرش، حسن میلانیان، فرمانده ناو «پلنگ» بود که در جمله متفقین به ایران (روسها از شمال و انگلیسی‌ها از جنوب) هنگام دفاع از آبادان زخمی شد و پس از انتقال به تهران در سن ۳۸ سالگی درگذشت. مادرش درخشنده شیمی مسئولیت بزرگ کردن و تربیت هرمز و برادر کوچکتر هومان را بر عهده گرفت.

هرمز میلانیان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران در دبیرستانهای شرف و دارالفنون سپری نمود. علاقه‌ای که به ادبیات به ویژه ادبیات فارسی داشت موجب گردید که پس از دریافت دیپلم متوسطه در رشته ادبی و موفقیت در امتحان ورودی دانشکده ادبیات تهران به سال ۱۳۳۴، در رشته ادبیات فارسی ادامه تحصیل دهد. در سال ۱۳۳۷ پس از اخذ درجه لیسانس در رشته ادبیات فارسی، علاقه‌ای که به آموختن زبانهای بیگانه داشت، وی را مصمم کرد که به تحصیل در رشته «‌زبان‌شناسی» بپردازد با این که تصویر چندان روشنی از این دانش کما بیش نوین نداشت. در شهریور ماه ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) شرایط ادامه تحصل در این رشته برای او پیش آمد و به پاریس رفت و از دانشگاه سوربن دکترا گرفت.

هرمز میلانیان، پس از مراجعت از فرانسه به ایران در سال ۱۳۴۴، در «بنیاد فرهنگ ایران»، مسئولیت پژوهش در زمینه تاریخ زبان فارسی را زیر نظر پرویز خانلری بر عهده گرفت. در نیمه دوم سال تحصیلی ۴۵-۱۳۴۴ پس از موفقیت در امتحان استادیاری به عنوان استادیار زبان‌شناسی در دانشگاه تهران به استخدام رسمی درآمد. در شهریور ماه ۱۳۴۹ به مدت یک سال تحصیلی، به عنوان استادیار مهمان به دانشگاه ایلینوی در اوربانا برای تدریس زبان فارسی اعزام شد.

پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۵۰، بار دیگر به تدریس در دانشگاه تهران ادامه داد و چند سال بعد به رتبه‌ دانشیاری ارتقا یافت. در طول سال‌های ۵۰ شمسی با فرهنگستان زبان ایران نیز همکاری داشت و در جلساتی از کمیسیون واژه‌گزینی آن شرکت داشت. میلانیان قبل از پیروزی انقلاب به مدت یک سال و نیم به عنوان مدیر گروه زبان‌شناسی و زبان‌های باستانی دانشگاه تهران انتخاب شد.

هرمز میلانیان سرپرستی پژوهش‌هایی را در زمینه دستور، تلفظ و املای فارسی بر اساس آزمون پاسخگویان فارسی زبان برخوردار از تحصیلات لااقل دبیرستانی را برعهده داشت. همچنین وی در چندین کنگره و همایش تحقیقات ایرانی و نیز زبان‌شناسی عمومی در ایران و خارج از کشور شرکت کرده است. میلانیان، شش ماه پس از انقلاب، برای استفاده از فرصت مطالعاتی که پرونده دانشگاهی آن از مدتها پیش آماده شد، عازم فرانسه گردید و کمی بعد از سوی دانشگاه سوربن به عنوان استاد مهمان برای تدریس زبان، ادبیات و زبان‌شناسی فارسی در آن دانشگاه دعوت شد. این دوره فعالیت از سال ۱۹۷۹ تا سال ۱۹۸۵ بمدت شش سال به طول انجامید و از سال دوم سرپرستی بخش فارسی آن دانشگاه به میلانیان واگذار گردید.

میلانیان در شهریور ماه ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) پس از ۱۷ سال به ایران بازگشت که در آن زمان، به علت ترک خدمت از دانشگاه تهران اخراج شده بود. سپس به تالیف، ترجمه و تحقیق در زمینه زبان‌شناسی عمومی و فارسی پرداخت و در این زمینه با «موسسه فرهنگی شهید رواقی»، انتشارات هرمس و نیز انتشارات فرهنگ معاصر همکاری داشت. او عضو انجمن زبان‌شناسی پاریس و انجمن جهانی زبان‌شناسی نقشگراست. سال‌های پایانی عمرش، در یکی از بیمارستان‌های مخصوص بیماران آلزایمری در فرانسه بستری بود.

برخی از آثار:

تألیف

  • زبان‌شناسی (مجموعه مقالات)، هرمز میلانیان و رضا سیدحسینی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳
  • کزین برتر اندیشه برنگذرد، هرمز میلانیان و محمدحسن جلیلی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۲

ترجمه

  • تراز دگرگونی‌های آوایی: جستاری در واج‌شناسی درزمانی، اثر آندره مارتینه، تهران: انتشارات هرمس 
  • مبانی زبان‌شناسی عمومی: اصول و روش‌های زبانشناسی نقشگرا، اثر آندره مارتینه، تهران: انتشارات هرمس 

مقدمه و حواشی

  • دستور زبان فارسی معاصر، ژیلبر لازار، ترجمه مهستی بحرینی (توضیحات وحواشی هرمز میلانیان)، تهران: انتشارات هرمس 

 

7 Deadly Sins

Are you a miserable sinner? If you're not, you must be
pretty exceptional -- a saint maybe, or perhaps an angel indisguise. The rest of us go about our daily lives committingsins left, right and centre. But be careful, because sevenof them are deadly, and lead to eternal damnation in Hell.

Here they are, the famous Seven Deadly Sins:

Pride
A too great belief in one's own abilities, that interfereswith one's recognition of the grace of God. It is sometimescalled the sin that causes all other sins. Pride is alsoknown as Vanity.

Envy
Discontent and a desire for another person's possessions,qualities or luck.

Gluttony
An excessive and habitual desire to eat more than one needs.

Lust
An excessive sexual desire.

AngerA strong feeling of displeasure or hostility, a kind offury. Anger is also known as Wrath.

Covetousness
A strong desire for material wealth or gain, ignoringspiritual things. Covetousness is also known as Greed.

Sloth
A reluctance to do physical or spiritual work, a very greatlaziness.

Word Checker
------------
damnation: eternal punishment in 
Helleternal: existing forever, for all time
Hell: a place where sinners are punished after death :-(
sin: an act considered to be against divine or spiritual law

استاد بزرگوار «ساسان سپنتا» درگذشت‎

دکتر ساسان سپنتا

زبانشناس، موسیقی شناس، محقق و مؤلف

تولد: ۱۳۱۳ – بمبئی

وفات: 3آبان1393- اصفهان

 

تحصیلات در اصفهان، تهران و ایالات متحده آمریکا در رشته های ادبیات فارسی، زبان شناسی عمومی و ....

تحصیل موسیقی نزد ابوالحسن صبا، علینقی وزیری و محمود تاج بخش (نوازندگی ویولون) و استفاده از محضر روح الله خالقی و استادان دیگر.

فعالیت قلمی در زمینه موسیقی از سال ۱۳۳۶ در مجله موزیک ایران به سردبیری بهمن هیربد.

 

با این که رشته تخصصی وی در طول تحصیل و بعدها تدریس در دانشگاه، غیر از موسیقی بوده، با این وصف، او میان موسیقی شناسان، شناخته شده تر است تا نزد زبان شناسان و یا متخصصان ادب فارسی. می توان بخش موسیقی را فعالیت عاشقانه و بخش زبان شناسی و ادبیات را فعالیت عقلانی این چهره فرهنگی معاصر شناخت. اگرچه رویکرد او به موسیقی نیز هیچ وقت بری از عقلانیت نبوده و وی از نخستین نویسندگان جدی در این زمینه است که به جای افسانه پردازی های مرسوم، بر نگارش و تحقیق متکی بر اسناد و مدارک و دانش معتبر، تأکید داشته است.

او یکی از ۳ فرزند زنده یادان: عبدالحسین سپنتا و بانو گوهرتاج بزرگزاد ایمانی است. پدر، ادیب و تاریخدان و بانی سینما در ایران بود و بعدها که سینما را کنار گذاشت، مدیر روزنامه «سپنتا» که تا سال ۱۳۳۸ نیز منتشر می شد. او به همراه همسرش در اصفهان برای امور ترجمه و تألیف کتب مربوط به ایران باستان که از طرف دانشمند شهیر، دینشاه ایرانی (سیلستر) در بمبئی به عبدالحسین خان سپنتا واگذار شده بود، به هندوستان سفر کردند و فرزند آنها - ساسان - در بمبئی متولد شد. بعد از مدتی کوتاه، مادر به همراه خانواده به اصفهان مراجعت کرد و پدر نیز مدتی بعد آمد. ساسان سپنتا در محیط با فرهنگ و با اصالت خانواده خود، نغمه های موسیقی اصیل از ساز و آواز استادان و هنرمندانی چون صبا و نی داوود و قهر و تاج و ادیب را به گوش جان شنید و مجموعه این موسیقی متعالی که از صفحات گرامافون (تولید کارخانه های انگلیسی و آلمانی و آمریکایی) پخش می شد، شالوده ذهنی و پسند هنری او را شکل داد. پدر با موسیقی الفت داشت و خود نیز تصنیف هایی را در فیلم هایش خوانده بود و از این رو، مانعی برای یادگیری موسیقی در آن خانواده وجود نداشت. سپنتای جوان، دیپلم را در اصفهان گرفت و بلافاصله برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران رفت. دلمشغولی او در آنزمان، متفاوت با دلمشغولی های بسیاری از جوان های آن عصر، مطالعه و تعمق در ادبیات و تاریخ و جمع آوری صفحات قدیمی و کوهنوردی بود، ضمن این که در تمام دوره تحصیل تا آخرین مقطع دانشگاهی نیز شاگردی درسخوان و جدی شناخته می شد. او تحصیلات کلاسیک را به موازات آموزش موسیقی ادامه داد و هیچ کدام در زندگی او مانع دیگری نشد. نوازندگی ویولون را نزد آرمیک گورگین (از تحصیلکردگان موسیقی کلاسیک در روسیه) و سپس نزد ابوالحسن صبا، علینقی وزیری و محمود تاج بخش (از شاگردان قدیمی کلاس ویولون صبا) ادامه داد و تکمیل کرد. گهگاهی نیز برنامه هایی به عنوان «بابک» در رادیو اصفهان داشت که گاه صدای استاد جلال تاج اصفهانی را همراهی می کرد و گاه نیز به تک نوازی می پرداخت.

 

سپنتا در سال ۱۳۳۸ آثار صوتی نفیس استادان موسیقی عصر ناصرالدین شاه را که بر استوانه‌های مومی دستگاه فنوگراف (حافظ‌الاصوات) ضبط شده بود و مدتی بیش از شصت سال به علت عدم راه کارهای فنی متروک و بلااستفاده مانده بود کشف و با ساختن و ابداع ادوات دست ساز و تمهیدات فنی بازیابی صوتی نمود و تحلیل و توصیف سبک و ویژگیهای هنری آثار بازیابی شده را در برنامه‌های رادیو تلویزیونی، تلویزیون ملی ایران (سالهای پیرامون ۱۳۵۰) عرضه کرد.

گفتنی این که در سال ،۱۳۳۰ وقتی همراه پدر به تهران آمد. او بعد از اخذ لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، در رشته زبان شناسی فوق لیسانس گرفت. گذشته از این، به کارهای فنی نیز بسیار علاقه مند بود و مشاغل دوره جوانی او همه در این زمینه گذشته است. از سال ،۱۳۳۹ کارمند فنی شبکه بی سیم در وزارت راه بود. بعد از کسب موفقیت در آزمون آموزش حین خدمت، به ایالات متحده آمریکا اعزام شد و به ادامه تحصیل و کارآموزی در رشته الکترونیک پرداخت و مطابق روش منظم و سالمی که هنگام زندگی در تهران داشت، در آمریکا نیز از اوقات فراغت خود برای تکمیل معلومات در زمینه موسیقی استفاده کرد. او در مؤسسه معروف آر. سی. ای در ایالت نیوجرسی به کار پرداخت و در رشته علوم ارتباطات در دانشگاه میشیگان درس خواند. در این زمان (۱۳۴۱)، ساسان سپنتای بیست و هشت ساله بین همنسلان خود از حیث تحصیل و تربیت علمی سرآمد بود.

در سال ،۱۳۳۶ بعد از جدال قلمی ای که در مجله موزیک ایران بین فریدون فرزانه (۱۳۶۴ - ۱۲۸۹) و روح الله خالقی (۱۳۴۳ - ۱۲۸۵) درگرفت، فریدون فرزانه به روش برخی موسیقیدان های شیفته غرب و بیگانه با ارزش های فرهنگ ملی، موسیقی ایرانی را فاقد ارزش هنری نامید و می توان گفت در پاسخ به او بود که نخستین یادداشت ساسان سپنتا در مجله موزیک ایران چاپ شد و بعد از آن، سلسله مقالات پربار و ارزنده ای (که فهرست مشخصات آن در «کتابشناسی موسیقی ایران» درج است)، به قلم او نوشته شد که جنبه های مختلف علمی و هنری موسیقی - بخصوص آواز ایرانی - را نشان می داد. استقبال خوانندگان مجله موزیک ایران از مقاله های سپنتا که با دانش فنی کافی و قلمی صریح و روان نوشته می شد، تداوم در نگارش و نشر آنها را فراهم آورد. گذشته از این، تعدادی از مقاله های انتقادی او در بررسی وضع ناهنجار موسیقی رادیو تهران در سال های ۱۳۴۳ - ۱۳۳۶ از جمله نوشته های خواندنی و ماندنی در تاریخ موسیقی معاصر است. انتقاد از مسئولان اداری موسیقی آن زمان در رادیو و وزارت فرهنگ و هنر که به هر حال از منسوبان دربار پهلوی بودندْ، خالی از خطر نبود، ولی ساسان سپنتا و گردانندگان آزاداندیش مجله موزیک ایران، هراس و پروایی از این خطرها نداشتند. او در این زمان مورد تشویق استاد روح الله خالقی قرار گرفت و با آن هنرمند بزرگ نیز تا آخر عمر او، دوستی عمیق و معاشرت پرفایده ای یافت. تعدادی از نامه های خصوصی خالقی به او که در سال های اخیر چاپ شده، گویای این رابطه پرمهر شاگرد و استادی است.

ساسان سپنتا بعد از مراجعت به ایران در دوره مترجمی دانشگاه تهران و مدرسه عالی ترجمه (که در سال های قبل از انقلاب در تهران فعال بود) و همچنین در دانشکده فنی وزارت راه، به تدریس پرداخت و بعد از مدتی برای مطالعه و تدریس به دانشگاه درهام (انگلستان) رفت. در آنجا نیز از معرفی موسیقی ایرانی غافل نبود و جزوه ای کوچک نیز در معرفی موسیقی ایرانی به زبان انگلیسی، یادگار آن ایام است. او در انگلستان در مؤسسه معروف لینگافن (مخصوص دوره های خودآموز زبان های زنده دنیا) به عنوان مشاور کار کرد و بعد از تحصیل در دوره دکترای زبان شناسی عمومی در دانشگاه تهران با پایان نامه مصوب با عنوان «بررسی فونتیکی خصوصیات واج های زبان فارسی» به سال ۱۳۵۱ در دانشگاه تهران، درجه دکترا گرفت و در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت که هنوز هم ادامه دارد.

تاکنون در حدود یکصد و بیست مقاله تخصصی در رشته‌های ادبیات، زبانشناسی و موسیقی در نشریات علمی_پژوهشی از او به چاپ رسیده‌است. از جمله کتابهای چاپ شده از وی می‌توان به تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران، چشم انداز موسیقی ایران و آواشناسی فیزیکی زبان فارسی اشاره کرد.

 

 

برخی از آثار و تحقیقات ایشان

آثار و تحقیقات ساسان سپنتا از طرف دانشگاه درهام، سازمان جهانی یونسکو، دانشگاه اصفهان، کنسرواتوار شیان، انجمن خاورشناسان شوروی سابق (تاجیک)و موسسه بین‌المللی لینگافن (لندن) همواره مورد تقدیر رسمی قرار گرفته‌است. گزیده مقالات او عبارت‌اند از:

- سیر و تحول موسیقی ایران، ماهنامه موزیک ایران (۱۴ مقاله) خرداد تا مهر ۱۳۳۷

- آواز ایران ماهنامه موزیک ایران (۱۳مقاله) از بهمن ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۰

- مکتب‌های جدید موسیقی معاصر ایران، ماهنامه موزیک ایران، فروررین و اردیبهشت ۱۳۴۲

- بررسی فیزیکی واج‌های زبان فارسی، مقالات سومین کنگره تحقیقات ایرانی، شهریور ۱۳۵۱

- ابن سینا و ابتکارات زبان شناسی، ماهنامه آینده، فروردین و خرداد ۱۳۵۸

- تجزیه و بازسازی گفتار، (تعیین فرمان‌های واج‌های زبان فارسی) مجله زبان شناسی، ۱۳۶۶

- تأثیر انگیزی آهنگ حماسی شاه نامه فردوسی، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان ۱۳۶۶

- توجیه مواردی از تطور نظم و نثردر سبک‌شناسی زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی، مقالات دومین کنفرانس زبان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۷۳

- بررسی آزمایشگاهی چند گویش مرکزی ایران، فصل نامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تابستان ۱۳۷۵

- بررسی‌های جدید آزمایشگاهی در مورد گام موسیقی ایران، کتاب ماهور، پائیز ۱۳۷۷

- بررسی تحلیلی و تطبیقی رساله موسیقی خیام، فصنامه ماهور، زمستان ۱۳۸۰

- خیام و موسیقی، فصل نامه فرهنگ، پائیز و زمستان ۱۳۸۰

- تأثیر عناصر نوائی در ادراک گفتار، مقالات پنجمین کنفرانس زبانشناسی، ۱۳۸۲

- پژوهشی در مباحث زبان‌شناسی خواجه نصیرالدین طوسی و مقایسه آن با زبان‌شناسی جدید، فصل نامه فرهنگ زمستان و بهار ۱۳۶۹

- نامه‌ای از روح‌الله خالقی به ساسان سپنتا ماهنامه هنر و موسیقی، اردیبهشت ۱۳۸۳

- تنها صداست که میماند فصل نامه ماهور، پائیز ۱۳۸۴